Sunday, April 26, 2009

من همه ی شهوت و امیالم رو مدیونه آقایونه امامه به سره تلویزیونم

تو تاکسی همیشه به اون آقایی که سمت چپ آقای وسطی نشسته حسودیم میشه
آخه آقا وسطیه اینقدر تو من نشسته که طرف چپش کلی جا هست و خالیه
ساعت 1:05 صبح پشه ه داشت منو میکرد
با اینکه 5 تا پشه کشته بودم تا اون موقع ولی این یکی رو هر چی کردم نتونستم ببینم، فقط صداش میومد

تو تخت به خودم گفتم
"می شه پاشی این پشه رو بکشی؟"

نصفه شبی کلی با واج آراییم حال کردم!

ظهرشم رو مبل این اومد:
نرو از پیشم
می خوام تو بقلت پیر بشم

... شاید بتونم متن های رپ ام رو بفروشم :P
با تو دوست شدم تا تو خودکشیم کمکم کنی

یه چیز خنده دار بگو
امروز ازون روزاست که میخوام "بمیرم" از خنده

super star

آره، من عوض شدم
اصلا من عوضی شدم


زندگیت در دو بخش خلاصه میشه
یا در تقلای به خواب رفتنی
یا در تقلای بیدار شدنی
تو مثل پشمک می مونی
یه میله ی باریک که دورش کلی پشمه

البته به همون خوشمزگی هم هستی